جشن سيسموني سيدطه جون نازنينمون
امروز چهارشنبه 27/7/90 روز جشن سيسموني پسر گلمون (سيد طه ) است . با اينكه سرماخوردگيم هنوز خوب نشده ولي به عشق جيگر طلاي نازنينم خيلي ذوق و شوق دارم. بابايي سيد طه جون امروز سركاره و فعلا من تنهايي دارم كارامو انجام ميدم تا خاله ها و مامان بزرگا و مهموناي ديگه هم از راه برسن. يه چند ساعتي از صبح كه گذشت مهموناي گلمون يكي يكي اومدن. اول از همه مامان جون اومد. بعدش ماماني خودم ( بقول نوه ها عزيزجون ) با خاله ها و زن دايي با كوچولوهاشون ( كسري و سارا و ثنا جون ) از راه رسيدن. بعد از اونا عمه جون و خاله جون و دخترخاله و دختر عمه و مامان بزرگ و ... اومدن.
خونه خيلي شلوغ شده و بزن و بكوب و بخور بخوري راه انداختيم كه نگو و نپرس. مطمئنا امروز براي سيد طه جون از اون روزاي باحال و پر سر صدا بوده و خيلي داره تعجب مي كنه كه اون بيرون چه خبره.
بعد از كلي شلوغ بازي ناهار خورديم و دوباره شلوغ كرديمو در آخر كادوهاي خوشگل مشكل براي سيد طه جون هديه گرفتيم و ديگه كم كم جشن تموم شد. در آخر يه عكس علاوه بر عكساي ديگه دسته جمعي انداختيم و خداحافظي و از اين حرفا. واقعا خوش گذشت جاي همه دوستان خالي بود....
سعي مي كنم چند تا از عكسارم همين روزا براتون بذارم.