فرشته اي بنام سيد طه جون

سرماخوردگي مامان سيد طه جون

1390/7/25 10:32
394 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 1390/7/25 روز دوشنبه است . سيد طه جونم، ماماني يه سرما خوردگي ساده داره .ديشب بدجوري تب و لرز كرده بودم. طفلكي بابا سيد محسن هم خيلي نگرانم بود. به خاطر اينكه تو توي دلمي، نبايد زياد قرص و دارو بخورم بهمين دليل يه سرم شستشو براي گلوم گرفتم و يه قرص سرماخوردگي. علاوه براون يه عالمه ليمو شيرين خريدم كه بخورم و زودي خوب بشم. ماماني گلم دعا كن همين امروز زودي خوب بشم چون من اينجوري نگران تو ميشم. راستش امروز صبح كه داشتم مي اومدم سركار، بابا سيدمحسن خواب بود و متوجه نشد كه من دارم حاضر ميشم بيام سركار. چون اگه بيدار بود به هيچ وجه اجازه نمي داد كه بيام سركار و مي گفت بمون خونه استراحت كن. ولي از اونجايي كه فردا و پس فردا رو نيز مرخصي داشتم اومدم سركار . الحمدالله الان خيلي بهترم چون كه فقط فقط حواسم به گلم سيد طه نازنينمه و به سرماخوردگي فكر نمي كنم. راستي دو روز ديگه ميخوام برات يه جشن سيسموني بگيرم جيگرطلاي مامان. فعلا فكرم براي تداركات اون روز خيلي مشغوله. خيلي از خريدام مونده كه بايد انجام بدم . يه سري كارم هست كه سپردم به بابا سيدمحسن كه انجامشون بده. انشاله كه خوب برگزار بشه. پس تا دو روز ديگه دوباره ميام. فعلا باي باي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)