فرشته اي بنام سيد طه جون

جشن سيسموني سيدطه جون نازنينمون

امروز چهارشنبه 27/7/90 روز جشن سيسموني پسر گلمون ( سيد طه ) است . با اينكه سرماخوردگيم هنوز خوب نشده ولي به عشق جيگر طلاي نازنينم خيلي ذوق و شوق دارم. بابايي سيد طه جون امروز سركاره و فعلا من تنهايي دارم كارامو انجام ميدم تا خاله  ها و مامان بزرگا و مهموناي ديگه هم از راه برسن. يه چند ساعتي از صبح كه گذشت مهموناي گلمون يكي يكي اومدن. اول از همه مامان جون اومد. بعدش ماماني خودم ( بقول نوه ها عزيزجون ) با خاله ها و زن دايي با كوچولوهاشون ( كسري و سارا و ثنا جون ) از راه رسيدن. بعد از اونا عمه جون و خاله جون و دخترخاله و دختر عمه و مامان بزرگ و ... اومدن. خونه خيلي شلوغ شده و بزن و بكوب و بخور بخوري راه انداختيم كه نگو و ن...
1 آبان 1390

سرماخوردگي مامان سيد طه جون

امروز 1390/7/25 روز دوشنبه است . سيد طه جونم، ماماني يه سرما خوردگي ساده داره .ديشب بدجوري تب و لرز كرده بودم. طفلكي بابا سيد محسن هم خيلي نگرانم بود. به خاطر اينكه تو توي دلمي، نبايد زياد قرص و دارو بخورم بهمين دليل يه سرم شستشو براي گلوم گرفتم و يه قرص سرماخوردگي. علاوه براون يه عالمه ليمو شيرين خريدم كه بخورم و زودي خوب بشم. ماماني گلم دعا كن همين امروز زودي خوب بشم چون من اينجوري نگران تو ميشم. راستش امروز صبح كه داشتم مي اومدم سركار، بابا سيدمحسن خواب بود و متوجه نشد كه من دارم حاضر ميشم بيام سركار. چون اگه بيدار بود به هيچ وجه اجازه نمي داد كه بيام سركار و مي گفت بمون خونه استراحت كن. ولي از اونجايي كه فردا و پس فردا رو نيز مرخصي داشتم...
25 مهر 1390

ني ني هاي دور و برمون

سید طه جون ما چند وقت دیگه انشاءاله بدنيا مياد و پا می ذاره تو حیات زندگیمون. حالا که عزیز دلمون هنوز به دنیا نیومده خواستم چند عکس از نی نی های دیگه که دور و برمون هست رو بزارم تو وبلاگ سید طه جونمون تا لذت ببریم. ...
25 مهر 1390
1